دیدبان روسیه: احمد وخشیته در روزنامه سازندگی نوشت: صد و هشت روز از آغاز ورود نظامی روسیه به اوکراین میگذرد؛ پیکاری که با وجود تمام پیامدهای مهیب آن، همچنان به بحرانیترین وضعیت خود نرسیده است؛ چراکه امروز آوردگاه اوکراین، مجال غیرمستقیم جنگ نیابتی میان روسیه و ناتو و اگر دقیقتر معطوف شویم، مسکو و واشنگتن است. با این نگرش پس میتوان گفت که یک وضعیت حادتری نیز میتواند شکل بگیرد که مطابق آن، شاهد روند خروج درگیریها از زمین اوکراین و نهایتا واکنش مستقیم کرمیلن و کاخ سفید به یکدیگر خواهیم بود.
اکنون این پرسش پررنگ میشود که وضعیت پس از گذشت سه ماه از بحران اوکراین تا چه میزان به این مرحله نزدیک است؟
آنچه آشکار است، بحران اوکراین نظم تاجهای خجالتی را که پس از جنگ سرد شکل گرفته بود در معماری امنیتی غرب بهم زد. حتما شما با پدیده «تاجهای خجالتی» در جنگلها آشنا هستید و دیدهاید که شاخ و برگ درختان بلندی همچون صنوبر، چگونه علیرغم اینکه سر به فلک میکشند اما همواره مرزبندی خود را با شاخ و برگ درخت دیگر رعایت میکنند و اتفاقا از میان همین تحدید حدود است که آفتاب به زمین جنگل میرسد. پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی مطابق مذاکرات ۱۹۹۷، نظام بینالملل شاهد تحقق چنین پدیدهای بود که تحدید حدودی برای معماری امنیتی اروپا رغم زد و در سطحی وسیعتر مرزبندیهای روسیه و آمریکا را مشخص کرد.
بیشتر بخوانید:
چگونه بحران اوکراین نظم «تاجهای خجالتی» را بهم ریخت؟
پس در این صورت آیا شکننده شدن مرزبندیهای امنیتی روسیه و غرب به معنای تسری بینظمی و ظهور یک اصطکاک مستقیم میان روسیه و ناتو است؟ اگر برای پاسخ معطوف به دکترین سیاست خارجی ایالات متحده شویم، واضح است که در نگاه آنها روسیه تنها یک قدرت فرامنطقهای در اروپا است که باید آنچه سیاستهای توسعهطلبانه کرملین میخوانند را کنترل کنند و از این سو به واسطه زمین بازی اوکراین، رفتار روسیه محدود و در مسیر انزوای بینالمللی قرار گرفته است. بدیهی است که محتوای اصلی سیاست خارجی کاخ سفید، بر رقابت ایالات متحده و چین تمرکز دارد و در واقع اکنون روسیه تنها بستری برای انجام اقدامات آتی علیه چین است.
اما آیا همه چیز مطابق سناریو مطلوب واشنگتن پیش خواهد رفت؟ امروز روسیه در زمین اوکراین گرفتار شده است؛ بستری برای مذاکره پیش روی او فراهم نیست و به نظر میرسد که روند جنگ نیز مطابق سناریو مطلوب آنها نباشد. از سویی شش بسته تحریمی تنها از سوی اتحادیه اروپا به همراه سیاستهای تنبیهی علیه مسکو وضع شده است؛ روسیهای که در یک قدمی بهرهبرداری پروژه عظیم نورد استریم ۲ بود؛ نه تنها آن را از دست داد بلکه در ششمین بسته تحریمی اتحادیه اروپا، با نسخه سبک تحریم نفتی نیز روبرو شد و حتی شاخه شمالی خط لوله دروژبا نیز به همراه صادرات از مسیر آبی را از دست داد.
بیشتر بخوانید:
آیا خطر یک جنگ هستهای تمام عیار وجود دارد؟
احتمال خارج شدن درگیری از زمین اوکراین ضعیف نیست
از سوی دیگر یازدهمین بسته کمکهای نظامی آمریکا سامانه (M142) HIMARS را نیز شامل میشود؛ سامانه پرتاب موشک چندگانه که میتواند تا برد ۵۰۰ کیلومتر را نیز به راحتی پوشش دهد. روسیه برای فرار از تحریم نفتی اروپا، به آسیا روی آورده است و برای اولین بار میزان صادرات نفتی روسیه به آسیا نسبت به اروپا پیشی گرفته است؛ البته باید توجه داشت که با توجه به آنکه گفته میشود با تخفیف بسیار زیادی نفت خود را به فروش میرساند؛ تنها از نظر حجم صادرات رشد داشته است و نه درآمدهای ناشی از آن. با این وجود مسکو با این موضوع کنار آمده است.
اما موضوع موشکهای میانبرد اصلا برای کرملین قابل پذیرش نیست، به ویژه اینکه پس از ۲۰ اکتبر ۲۰۱۸ که ترامپ از پیمان منع گسترش موشکهای میانبرد خارج شد، این بیاعتمادی در کرملین شکل گرفته بود. به نظر میرسد سیستم راکتهای چندگانه آمریکایی همیارس، از این ظرفیت برخوردار است که پاسخ مسکو را به فراتر از زمین اوکراین بکشاند. آنچه در اظهارات مقامات کرملین مشخص است آنها برخی اقدامات ناتو را مشخصا به معنای شکلگیری یک جنگ هستهای ترجمه میکنند.
نویسنده: احمد وخشیته، دانشیار دانشگاه دوستی ملل روسیه
منبع: روزنامه سازندگی