دیدبان روسیه: کمتر از یک سال پس از آنکه بنلادن، رهبر گروه القاعده توسط نیروهای نظامی ایالات متحده کشته شد؛ شورای اطلاعات ملی آمریکا در سال ۲۰۱۲ گزارشی را برای باراك اوباما آماده کرد که در آن روندهای منطقهای و جهانی را مورد بررسی قرار داد.
نویسندگان این گزارش در بخش آسیای جنوبی به سناریوهای پیشروی افغانستان اشاره کردند و نوشتند: «تأثیر اسلامگرایان رادیکال [طالبان] در افغانستان در یک دهه آینده افزایش مییابد و نشانههای آن شامل تفسیرهای افرطگرایانه از قانون شریعت و افزایش پایگاههای ستیزهجویان جهادی است و این احتمال میرود که کنترل قلمرو به شورشیان اسلامگرا واگذار شود».
با این وجود در قسمتی که به شرق آسیا پرداخته شد، به شکلگیری روند نظم چینمحور متمرکز و این سناریو را پیش میگیرد که پکن ممکن است به یک قدرت پیشبینیناپذیر تبدیل شود و به این موضوع تأکید دارد که ایالات متحده باید از خاورمیانه و جنوب آسیا برای مهار چین به شرق این قاره گذار کند. بدیهی است که مطابق این چشمانداز، کاهش و نهایتا خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بهطور جدی مطرح میشود.
♦ چرا برای آمریکا جنگ در افغانستان تمام شد؟
اگر هدف اصلی حمله نظامی آمریکا به افغانستان در هفتم اکتبر ۲۰۰۱ را مطابق آنچه نام این عملیات گذاشته شده بود، یعنی «عملیات بلندمدت آزادی» تفسیر کنیم، باید نابودی گروههای تروریستی القاعده و طالبان مطابق این تصمیم رخ میداد تا افغانستان از چنگ تروریسم رها شود.
گزارش منتشرشده از سوی مؤسسه رند در ژانویه ۲۰۲۱ نشان میدهد که منافع امنیتی حیاتی آمریکا در جنوب آسیا با تهدیدی روبهرو نیست و از اینرو نظریهپردازان این گزارش خواهان آن هستند که بایدن حضور نظامی کشورش در افغانستان را بهطورکامل پایان دهد و بار دیگر بر مهار چین تأکید دارند که اگر در یک دهه آینده این اتفاق صورت نپذیرد، انجام آن بسیار دشوار میشود.
به اعتقاد آنها هدف ایالات متحده در حمله به افغانستان مقابله با تروریسم پس از حوادث 11 سپتامبر بود و برنامهای برای ایجاد ملت و بازسازی سیاسی را دنبال نمیکرده است. موضوعی که جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا نیز در نخستین سخنرانی خود پس از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان پس از خروج نیروهای نظامی آمریکا از این کشور به آن اشاره کرد و گفت: «قویا پای تصمیم خود در قبال افغانستان ایستادهام؛ هرگز قرار نبود مأموریت ما در افغانستان ملتسازی باشد؛ هرگز قرار نبود ایجاد یک دموکراسی متحد و متمرکز باشد».
♦ بازگشت طالبان به قدرت: فرصت یا تهدید؟
بایدن در صحبتهای ۱۶ آگوست ۲۰۲۱ صراحتا تأکید کرد «بزرگترین آرزوی رقبای راهبردی واقعی ما – چین و روسیه – این است که ایالات متحده برای مدت نامحدود به هزینهکردن میلیاردها دلار از منابع خود جهت تمرکزکردن بر تثبیت وضعیت افغانستان ادامه دهد. این گفته نشان میدهد که نگرش واشنگتن بر این استوار است که خروج آنها از افغانستان سبب میشود که مسکو و پکن با بحران جدیدی در منطقه آسیای جنوبی مواجه شوند که دامنه موج افراطگرایی آن نهتنها در خاورمیانه بلکه در خارج نزدیک روسیه و همچنین مناطق جنبشهای اسلامی ترکستان شرقی که پکن بارها آنها را متهم به خشونت در سینکیانگ کرده نیز اثر بگذارد.
از اینرو به دنبال خروج نظامی ایالات متحده از افغانستان این کشور با منابع مالی و همچنین نیروی نظامی بیشتری میتواند آنچه بلندپروازیهای چین میخواند را در شرق آسیا کنترل کند و در مقابل با پدیدآوردن یک بحران امنیتی که ریشه در افراطگرایی دینی دارد در خارج نزدیک روسیه و چین، بخش قابلملاحظهای از ظرفیت امنیتی، نظامی و البته منابع مالی آنها را به خود مشغول کند.
در این میان بازیگران منطقهای که در سوریه و یمن در حال تقابل نیابتی با یکدیگر هستند، چشم امید و توقعی رؤیاگونه به طالبان دارند که به نظر میرسد ریشه در رقابتهای ایدئولوژیک آنها دارد؛ چراکه چطور ممکن است ظهور طالبان را به معنای احیای زندگی، امنیت، صلح پایدار ترجمه کرد و آن را انتخاب مردم افغانستان دانست ولی بیم زنان و دختران افغانستانی را از شرایط بغرنج زندگی که بیشتر به مرگ نزدیک است، فهم نکرد و متوجه نشد که شهروندان کابل چرا به امید آنکه یکهزارم درصد از چنگ امارت اسلامی طالبان فرار کنند، حاضر هستند به بدنه هواپیما آویزان شوند تا چنین فاجعه انسانیای رقم بخورد.
همچنین باید به این نکته توجه کرد که در نگاهی کلانتر اگرچه بهقدرترسیدن طالبان میتواند آغازی باشد برای ترانزیت نیروهای افراطیگرایی از سوریه به این کشور که البته بهمعنای دورشدن سیل بازگشت آنها به اروپا و مناطق مسلماننشین جنوب غربی روسیه و قفقاز است؛ اما از سوی دیگر افغانستان در حال تبدیلشدن به سوریه دیگری است.
در نگاهی دیگر افغانستان که هممرز با خارج نزدیک روسیه [تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان] است، بحران جدی در ضلع دیگری از کشورهای مشترکالمنافع پدید آورده تا مسکو در کنار اوکراین و بلاروس با مسئله جدیدی روبهرو شود و فرصت چندانی برای ایفای نقش در نظم فرامنطقهای نداشته باشد؛ از همینرو کرملین تلاش دارد با بهرهگیری از ابزار شناسایی، رفتار طالبان را تا حد امکان کنترل کند و از یکسو به طالبان امید میدهد که اگر رفتار صحیحی داشته باشد، دولت آنها را شناسایی خواهد کرد و از سوی دیگر تأکید میکند که برای این موضوع عجلهای ندارد.
نویسنده: احمد وخشیته، استادیار دانشگاه دوستی ملل روسیه
منبع: ستون در حوالی میدان سرخ، روزنامه شرق
«در حوالی میدان سرخ» را اینجا بخوانید!