دیدبان روسیه: نوزده روز از ورود نظامی روسیه به خاک اوکراین میگذرد و در سطحی بالاتر از درگیریهای نظامی میان دو کشور، یک جنگ اقتصادی میان غرب و شرکای غیرغربیاش با روسیه در جریان است؛ اما این پرسش بیش از هر زمان دیگری پررنگ است که سرانجام این ماجرا به کدام سمت میرود؛ آیا ممکن است به واسطه تنشهای شدید لفظی رهبران غربی در کنار اقدامات نظامی روسیه در اوکراین و البته تحریمهای گسترده، موازنه تهدید اروپا شکننده شود و این جنگ ابعاد منطقهای و فرامنطقهای به خود بگیرد و یا امکان مذاکره و مجالی برای دستیابی به صلح وجود دارد.
♦ آیا تحریمها مسیر روسیه را تغییر میدهد؟
به نظر میرسد که تحریمها مبتنی بر سه رویکرد وضع میشوند: نخست تلاش دارند تا کشور هدف را مجبور کنند تا سیاست داخلی و یا خارجیاش را تغییر دهد. دوم، محدودیت کشور هدف در فناوریها، کالاها یا منابع مالی را دنبال میکنند تا به دنبال آن توانمندیهای دفاعی یا اقتصادیاش را آسیبپذیر کنند. و سوم سیگنالی است برای مردم تا نسبت به رفتار کشور به فکر فرو روند و تغییر رویه دهند.
با این مقدمه از کارکرد تحریمها، حال این پرسش به وجود میآید که اگر مهمترین کارویژه تحریم را مهار و محدودکردن در نظر بگیریم چگونه میتوان تصور کرد که این ابزار روسیه را مهار کرده باشد؛ در حالی که او به پیشرویهای نظامیاش در اوکراین ادامه میدهد؟ پاسخ این سوال روشن است؛ همان طور که طی ماههای گذشته در همینجا یعنی ستون «در حوالی میدان سرخ» به آن اشاره کرده بودم؛ هدف ایالات متحده به سکانداری بایدن فشار به روسیه از مسیر اوکراین و از طریق ناتو و اتحادیه اروپا بود تا بیش از هر چیزی، ابتدا شکافی بین روسیه و شرکای اروپاییاش [فرانسه و آلمان] ایجاد و پروژه نورد استریم ۲ تعلیق و وابستگی اتحادیه اروپا به روسیه متوقف شود و در گام اصلی انزوای روسیه را که در نگاه واشنگتن تهدیدی در منطقه اروپا است را رقم بزند. با این فرضیه کارویژه تحریمها نه برای متوقف کردن روسیه در اوکراین بلکه برای انزوای روسیه بود که عملیاتی شد.
شرایط امروز حتما درس بزرگی برای چین و مهمتر از همه برای پژوهشگران روابط بینالملل است و شاید مهمترین نکته این ماجرای اینجاست که وقتی تضاد پررنگی مقابل کشوری ساخته میشود؛ همه چیز مطابق پیشبینیهای عقلانی جلو نمیرود و با وجود شناخت کامل از ارزیابیهای پسااقدام، تاریخ روابط بینالملل نشان داده است که گاهی کشورها تنها یک مسیر باقیمانده را در راستای حفظ منافع ملی خود برای عبور از تهدید و تضاد پررنگ میبینند.
♦ مذاکره؛ آغازی برای یک پایان
اما همیشه آغازی برای یک پایان وجود دارد و نشست آنتالیا از این ظرفیت برخوردار بود که نقطه طلوع یک مذاکره واقعی میان روسیه و اوکراین باشد؛ مذاکراتی که ترکیه و اسرائیل نقش بسیار پررنگی در میانجیگری میان طرفین ایفا میکنند. باید توجه داشت که دیدار لاوروف با کولبا فقط یک آغاز بود و توسعه آن به عوامل بسیاری بستگی دارد که دشوار است از اکنون آنها را پیشبینی کرد؛ اما مهم آنجاست که آنها موضوعات جدی را مطرح کردند و این درست برخلاف دیدار هیاتهای مذاکرهکننده روسی و اوکراینی در بلاروس است که کارشناسان برای هماهنگی مسائل جاری عملیاتی گفتگو میکنند.
همزمان با دیدار وزرای خارجه روسیه و اوکراین در آنتالیا کمی ثقیل بود اگر از دیدار احتمالی آتی روسای جمهور دو کشور نیز حرف میزدیم؛ اما به نظر میرسد که سیگنالهای مهمی برای نرم شدن مواضع مخابره شد؛ با این وجود میتوان گفت که روسیه نسبت به نقش سازنده ترکیه برای میانجیگری تردید داشت و ملاحظه میکنیم که طی این مدت تقریبا هر روز نفتالی بنت نیز با روسای جمهور روسیه و اوکراین گفتگو داشت و به نقل از منابع روس پس از دیدار لاوروف و کولبا به زلنسکی پیشنهاد میکند که پیشنهادات پوتین برای آتشبس را بپذیرد و اکنون زلنسکی با میانجیگری اسرائیل موافقت کرده است.
اما باوجود اینکه روزنههایی برای آتشبس میان مسکو و کییف از مسیر اسرائیل وجود دارد؛ نباید فراموش کرد پیچیدگی وضعیت اوکراین میان روسیه و غرب نشان داده که نمیتوان از وضعیت صلح پایدار در این کشور سخن گفت و مهمتر اینکه نمی توان انتظار داشت دیپلماسی تحریمها علیه روسیه را نابود کند؛ اگرچه کرملین انتظار دارد تخفیف بگیرد.
نویسنده: احمد وخشیته، استادیار دانشگاه دوستی ملل روسیه
منبع: ستون در حوالی میدان سرخ، روزنامه شرق
«در حوالی میدان سرخ» را اینجا بخوانید!