هنرمندی که زیر سایه «کاگب» تشییع شد

دیدبان روسیه: ۶۲ سال پیش در چنین روزی بود که جایزه نوبل به خالق رمان دکتر ژیواگو تعلق گرفت؛ اما در عین ناباوری نیکیتا خروشچف، رهبر وقت شوروی نه تنها وی را از گرفتن این جایزه منع کرد، بلکه به قدری از این موضوع عصبانی شد که تصمیم به تبعید پاسترناک، نویسنده این کتاب معروف گرفت.
نکته قابل تامل این ماجرا اینجاست که به موازات خشم حاکمیت از جهانی شدن یک چهره ملی، موج یادداشتها و بیانیهها نیز از سوی مثلا هنرمندانی منتشر میشود و نه تنها گرفتن جایزه نوبل را توهین به نظام شوروی میدانند، بلکه از هیچ بیحرمتی به ساحت فرهنگ و یک هنرمند ملی که حالا چهره بینالمللی کسب کرده است، کوتاهی نمیکنند.
چه شد که هنرمندان بدلی جایگزین روشنفکران در شوروی شدند؟
به دنبال ظهور نظام شوروی، طبقه روشنفکر و نخبه به عنوان یک طبقه مشخص اجتماعی مورد توجه لنین قرار گرفت و همان طور که در شماره پیشین در حوالی میدان سرخ توضیح دادم، واقعه «بخارپزی فلسفی» سبب شد که بسیاری از روشنفکران، هنرمندان، نخبگان، اساتید دانشگاه و حتی روزنامهنگاران به خارج از کشور تبعید شوند. در این شرایط دو راه برای افراد این طبقه وجود داشت: یا باید با سیاستهای نظام و رفیق استالین همراه میشدند، با پلیس مخفی همکاری میکردند و هر کجا که نظام لازم میدانست، بیانیه میدادند و حتی به دیگر همکاران خویش نیز برچسب میزدند؛ و یا اگر از تبعید قسر در رفته بودند، چارهای نداشتند تا دچار فقر و انزوا گردند و خیلی زود نیز به فراموشی سپرده شوند. تلختر این بود که برآیند این موضوعات سبب میشد که بسیاری از هنرمندان که انقلاب روسیه را طلوع آزادی میدانستند، در پس ظلمت ظهور یک حکومت خودکامه جدید دست به خودکشی بزنند.
در همین میان اما نظام استالینیسم به دنبال آفرینش هنرمندان بدلی بود تا از یک سو روشنفکران واقعی را تحقیر کند و از سوی دیگر به واسطه سخنرانیهای آتشین آنها در میان مردم، بر طبل وحشت نسبت به حاکمیت بکوبد که مبادا فردی به خود جرات اعتراض دهد.
پاسترناک؛ از وسوسه خودکشی تا جایزه نوبل
بوریس لئونیدوویچ پاسترناک، نویسنده معروف رمان دکتر ژیواگو در سال ۱۸۹۰ در مسکو و در یک خانواده هنرمند متولد شد. پدر و مادر او نیز از جمله هنرمندانی بودند که مردم را به رهایی از استبداد مطلقه تزار تشویق میکردند، اما سرنوشت آنها نیز در سال ۲۰۲۱ به بخارپزی فلسفی گره خورد و به آلمان تبعید شدند. پاستارناک جوان که دوران کودکی و نوجوانی خویش را در یک خانواده هنرمند و خلاق گذرانده بود، در اوان بیست سالگی و اندکی پیشتر از انقلاب اکتبر به مجع شاعران روشنفکر مسکو گره خورد و نخستین کتاب شعر خویش را در سال ۱۹۱۳ منتشر و سه سال بعد، همزمان با انقلاب روسیه، کتاب شعر دوم خویش را با عنوان «پیش از موانع» به چاپ رساند.
اگرچه خانواده وی دچار تبعید شدند، اما او تبعید، مهاجرت و یا فرار را مترادف با مرگ فرهنگی میدانست و تلاش کرد تا واقعیتهای موجود را بپذیرد و به دنبال تاثیرگذاری باشد؛ واقعیتهایی که با روی کار آمدن استالین بسیار سختتر از گذشته شد تا سرانجام شاعر جوان در سال ۱۹۳۳ به اندازهای دچار یاس و ناامیدی شد که به خودکشی فکر کرد. گفته میشود که علت پیدایش این پندار به یک سخنرانی عمومی استالین باز میگردد که طی آن پاسترناک را شاعر شماره یک شوروی میخواند و همین سخنان او را به شدت دلزده و سرخورده میکند. اما شعر دوباره به فریاد او رسید و پاسترناک از این شرایط بد روحی در سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ عبور کرد.
با پایان جنگ جهانی دوم، یعنی همزمان با ایامی که استالین از آغاز جنگ در جبهه فرهنگی سخن میگوید، پاسترناک کتاب دکتر ژیواگو را آغاز میکند (۱۹۴۶)؛ کتابی که قهرمان آن یعنی یوری ژیواگو، از جنس همان روشنفکران مثل خود اوست و پاسترناک، فقدان طبقه فرهنگی اهل فکر و اندیشه را در آن ترسیم میکند. نوشتن کتاب او ده سال به طول انجامید و در این میان استالین نیز درگذشت (۱۹۵۳) و چاپ کتاب همزمان شد با دوران خروشچف. هیات رئیسه شوروی به سرعت به روشنفکران بدلی متوسل شد؛ هنرمندان مثلا روشنفکر در روزنامههای دولتی شوروی بیانیه میدادند و پاسترناک را ضد انقلاب میخواندند و رادیو سراسری شوروی نیز برای تخریت و اهانت به کمک آنها آمد. یک سال بعد رمان او که فروش بسیار چشمگیری در جهان داشت، برنده جایزه نوبل شد (۱۹۵۸) و همین موضوع کافی بود که میزان هجمههای حکومتی و روشنفکران بدلی به او صد برابر شود. نهایتا او به موجب فشارها از دریافت جایزه امتناع کرد و در پاسخ نوشت: «گناهم چه بود! جز اینکه برای سرزمینم نوشتم؟»
به دنبال این واقعه خروشچف تصمیم به تبعید او گرفت که با پادرمیانی شخصیتهای بینالمللی نظیر جواهر لعل نهرو صرف نظر کرد. نهایتا خالق شاهکار دکتر ژیواگو، دو سال بعد در سال ۱۹۶۰ چشم از جهان فرو بست و مقامات شوروی رسما حضور در مراسم تشییع این هنرمند ملی که دیگر بینالمللی شده بود را منع کردند و مراسم وی با حضور پر تعداد ماموران کا.گ.ب انجام شد که در طول مراسم از شرکتکنندگان عکس میگرفتند.
نویسنده: احمد وخشیته، دانشیار دانشگاه ملی اوراسیا
منبع: ستون در حوالی میدان سرخ، روزنامه شرق
«در حوالی میدان سرخ» را اینجا بخوانید!