گذری در تاریخ روابط روسیه و چین: از کودتا تا عادیسازی روابط (قسمت دوم)

دیدبان روسیه: پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، تعداد قابل توجهی از شهروندان شوروی به شانگهای، هاربین و دیگر شهرهای چین عزیمت کردند. روابط میان امپراتوری روسیه و چین که حالا به اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری چین تبدیل شده بودند، در دهه نخست، آرام بود تا اینکه یکباره به واسطه کودتای کانتون، همهچیز تغییر کرد. پکن، حزب کمونیست و مشخصا مسکو را عامل مستقیم این غائله دانست و به موجب آن در ۱۴ دسامبر ۱۹۲۷، روابط دیپلماتیک خود را با شوروی قطع کرد؛ روندی که تا سال ۱۹۳۲ ادامه یافت؛ درست همزمان با حمله ژاپن به منچوری که به اشغال آن انجامید.
پس از آن در سال ۱۹۳۸، نیروهای ژاپن از سرزمین منچوری به شوروی حمله کردند که البته با شکست روبهرو شدند. در این میان چینیها نیز با ژاپن درگیر بودند و متخصصان، خلبانان و مستشاران نظامی شوروی به آنها برای نبرد با ژاپن کمک میکردند. در واقع دشمنی مشترک به نام ژاپن سبب شد که سایه همکاری بر اختلافات گذشته میان مسکو و پکن سنگینی کند. در همین زمان با مشارکت چند هزار متخصص شوروی و کارگران چینی، جاده دو هزار و ۹۲۵ کیلومتری برای انتقال کالاها به چین از مسیر سینکیانگ را ساختند و روابط دو کشور خیلی زود گرم شد تا در سال ۱۹۳۹ یک قرارداد نفتی نیز میان آنها امضا شود.
در سال ۱۹۴۵، شوروی موفق شد تا ژاپن را در منچوری شکست دهد. اتحاد جماهیر شوروی میان سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۹ به موجب حمایت خود از حزب کمونیست چین، در به قدرت رسیدن مائو نقش مهمی را ایفا کرد و نخستین کشوری بود که در اکتبر ۱۹۴۹، یک روز پس از تأسیس جمهوری خلق چین آن را به رسمیت شناخت. این زمان مصادف بود با دوران استالین در شوروی و مائو در چین و میتوان از آن بهعنوان دوران شکوفایی روابط شوروی و چین یاد کرد که طی آن پیمان اتحاد، دوستی و کمک متقابل میان دو کشور امضا شد.
بیشتر بخوانید:
گذری در تاریخ روابط روسیه و چین: از روسیه تزاری تا کودتای کانتون (قسمت اول)
در سال ۱۹۵۳، استالین درگذشت و مائو تسهتونگ موقعیت بهتری در رهبری کمونیستها پیدا کرد. یک سال بعد، نیکیتا خروشچف که پس از استالین، به رهبری اتحاد جماهیر شوروی رسیده بود، به دعوت مائو به چین سفر کرد. سفری ۱۴روزه (۲۹ سپتامبر تا ۱۲ اکتبر ۱۹۵۴) به مناسبت پنجمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست چین که البته نخستین سفر هیئت دولت شوروی به چین نیز به شمار میآمد. طی این عزیمت دو هفتهای، توافقهای مهمی امضا شد که برخی معتقد هستند که این اقدام از سوی خروشچف عجولانه و برای شوروی زیانآور بوده است.
به طور مشخص، چین سهم مشترکی با شوروی در بهرهبرداری از منابع معدنی در سینکیانگ یافت و از سوی دیگر، به موجب توافقنامهای سبب شد تا کمتر از یک سال بعد (۳۱ می ۱۹۵۵) واحدهای نظامی شوروی، از پایگاه دریایی چین که در بندر آرتور قرار داشت، به طور کامل خارج شوند و این پایگاه در اختیار جمهوری خلق چین درآید.
اما دو سال پس از این سفر، روابط دو کشور با سردی مواجه شد؛ چراکه مائو، خروشچف را به تجدیدنظرطلبی و دادن امتیاز به غرب متهم میکرد. در اکتبر ۱۹۵۹ رهبران دو کشور بار دیگر با یکدیگر دیدار کردند؛ اما این گفتوگوها نتیجه مطلوبی نداشت. شاید بتوان گفت که مائو انتظار داشت که از خروشچف، استالینی دیگر بسازد. نهایتا اتهامهای او به رهبر جدید شوروی سب شد تا در آگوست ۱۹۶۰، شوروی همه متخصصان خود را از چین فرابخواند و توافقنامههای تجاری منعقدشده ملغی اعلام شد.
رفتهرفته اختلافهای ایدئولوژیک شدت پیدا کرد تا در سال ۱۹۶۳، کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین در بیانیههایی از تفاوت بین مواضع و جهانبینیهای خود سخن بگویند. نهایتا مائو در سال ۱۹۶۴ اعلام کرد که سرمایهداری در شوروی پیروز شده است و تقریبا میتوان گفت که روابط دو کشور به طور کامل قطع شد. اگرچه اندکی بعد، یعنی در ابتدای سال ۱۹۶۹ درگیریهای مرزی نیز بین آنها رخ داد، باوجوداین در سپتامبر همان سال، مذاکراتی میان طرفین با هدف تنظیم روابط شکل گرفت. به دنبال آن عادیسازی در روابط آغاز شد و بار دیگر سفیران خود را منصوب کردند.
پس از ازسرگیری روابط، در سال ۱۹۸۴ تبادل دانشجو میان آنها نیز بار دیگر شکل گرفت. در سال ۱۹۸۶ چینیها در لنینگراد سرکنسولگری خود را افتتاح کردند و شوروی در شانگهای. نهایتا به دنبال سفر میخائیل گورباچف در سال ۱۹۸۹ به چین، روابط میان حزب کمونیست دو کشور نیز ترمیم شد. اگرچه پس از این تاریخ، عادیسازی در روابط دو کشور نهادینه شد، باوجوداین اماواگرهای بسیاری میان نخبگان حزبی دو کشور وجود داشت. ازهمینرو برخی در شوروی معتقد بودند که چین در آینده به دردسر جدی برای کشورشان تبدیل خواهد شد.
هفته آینده در ستون «در حوالی میدان سرخ» به قسمت سوم تاریخ روابط روسیه و چین اشاره میکنم و به روابط مسکو و پکن میان سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۲۱ خواهم پرداخت.
نویسنده: احمد وخشیته، دانشیار دانشگاه ملی اوراسیا
«در حوالی میدان سرخ» را اینجا بخوانید!